نتایج جستجوی عبارت «علی جلالی دبستان حاج قطبی مدرسه بهرامی عباس جلالی دبیرستان ملاصدرا دبیرستان دانشمند منطقه مرزی اشنویه ارومیه گلزار شهدا ۱۳۷۵/۵/۱۰» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -حجله گاه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تقدیم به برادر شهیدم، مسعود مسروری که در حجله گاه جاده آبادان ـ ماهشهر، با نوعروس مرگ هماغوش شد و در خون سرخ خویش نماز عقد خواند. دشت خونین وطن از خون یاران دجله گشته سنگر هر جبهه در جشن شهیدان حجله گشته با عروس مرگ هم آغوش در روز عروسی در سرور سرخشان خمپاره شمع و لاله گشته جای آجیل و نبات و نقل شیرین عروسی جانشین رگبار پرآوازه گلوله گشته شب فضای حجله از نور منورها چراغان گرمی انگیز شب دیدارشان صد شعله گشته مطربان...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -دریادلان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
رهرو به حریم و کشتیبان خدا زاده طوفان و خشم موجها ما به دریای حقیقت می‌رویم زاده ابریم و رعد و شبنمیم موج و طوفان را گریز از خشم ما کوسه‌ها شرمنده از عصیان ما هم به بر و بحر مردان رهیم در ره ایمان خود جان می دهیم سینه پرموج دریا راه ماست معنی عشق و شرافت کار ماست هم بدریای شرف موجیم موج رهروان قله اوجیم، اوج سینه‌مان گسترده چون پهنای بحر قهرمان توفنده چون فریاد ابر ساحل عشق و رهایی در کلام سرخ ماست آتشین عشق نهانی در پیام سرخ...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -ابوذر
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
ابوذر مردی از صحرا چنان آرام بگذارد قدم بر تارک دنیا دلش آزرده از بیداد تنش فریاد و دل فریاد ابوذر مردی از صحرا ابوذر غیرتش دریا ابوذر تیغ بر قلب حکومتهای خون آشام قدم آرام می دارد ز راه رفته باز می‌گردد و راهی تازه می‌یابد ابوذر مرد حق تنها بدون ترس از خواری در این دنیا علم بنشاند بر ضد ستم بر صفحه ننگین هر تاریخ ابوذر تشنه‌ای جاوید از دریای غیرتها قدم برداشت از غفار تا کعبه وخود را می‌رساند با محمد(ص) یار می‌گردد ابوذر این وجود پاک و غیرتمند ابوذر تک...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -رحیل
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تقدیم به برادرم مسعود مسروری سوختم، سوختم اینجا ز فراق برفرازید در این کهنه اتاق چوبه‌ای تا که بدارم بزنید برفرازید در این کهنه اتاق کز غم و درد، سینه‌ام پرشده است برفرازید زعصیان و ز درد، چوبه‌ای تا که بدارم بزنید آنگه از خلق بپا خواسته خواهید بیایند در این لانه درد همه فریاد زنند، زنده بادا این مرد که چو آدم به ره بودن خویش جمله آشوب شده است که چو کاوه به درفشی از چوب، اینک آویز شده است آنگه آرید یواشم پایین به زمینم بگذارید ولی ایستاده که نخواهم بنشینم...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -زندگی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
برای زنده ماندن وقت بسیار است و ما تنها اگر کوشیم تا بیداد شیطان را به هم ریزیم اگر دل را برای هوس بیهوده نفشاریم کلید درب هستی را برای خویش می‌آریم اگر خواهی که با عطر شقایق‌ها شب‌ات را صبح گردانی چرا با ساز هر ناکس به رقص آئی چرا دست‌ات بخون رادمردان بیالائی بیا از کاخ نخوت زیر، با گلها قدم بردار و قلب خویش بر دریا بزن شاید کویر شهرک ما را پر از آب و علف‌سازی الا ای خارکن بر دست خود بنگر به داس قهر خود بشکاف قلب...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -رباعیات
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تقدیم به عزیزان، شهدای فی سبیل‌الله 10/4/1359 نی‌ریز آمد به برم شمع شهادت در دست در خانه نشست و با دلم در پیوست او شعله شد و همیشه جاوید بماند بیچاره منم که مرده‌ام اینجا هست ((( یاد آور عصیان خدائیست شهید پیکارگر دشت رهائیست شهید می‌سوزد و شعله می‌‌دهد بر همه خلق روشنگر معراج نهائیست شهید ((( جان می‌سپرد به راه اسلام شهید سر هدیه دهد، هدیه به اسلام شهید در راه شهادت نهراسد هرگز چون زنده کند پیام اسلام شهید ((( دل گفت به پرواز هدایت برخیز...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -زینب ما
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
به خواهر فریادگر طاهره کاوه که زبانش فریاد زینب بود. اما نمی‌دانند چه شبهائی سحر کردیم اما نمی‌دانند اما نمی‌دانند چه شبها خون سرخ خویشتن را با گلاب رنگ بر سنگفرش کوچه‌هامان شاد پاشیدیم اما نمی‌دانند چگونه سینه‌هامان را سپر کردیم بر سرنیزه‌های آب داده هان ای امید سرخ آزادی ای فریاد سرخ درد با ما بمان، اینجا دگر شب نیست ای سبز چشمانت، بمان سرسبز آخر کجا گفتند؟ وقتی که مهمان آمده در خانه صاحبخانه بگریزد آخر کجا گفتند؟ آزادی است مهمان ما مهمان‌نواز خوب یاران رها از بند با ما بمان ای...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -ستاره
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
به نجمه کوچک 7 ساله خواهرم نجمه ای ستاره مادر ای پاکی تو پاکی هر فریاد ای نجم ای ستاره کوچک دائی مجید را یادت هست؟ دائی مجید که ریش او را با دست می‌کندی وقتی که از سفر می آمد ای نجم، ای ستاره دختر انقلاب خورشید را برای تو بخانه خواهم آورد تا خانه پر زنور شود و روزی که می‌آیم دامانم خورشید است و دستهای تو به تمنا دراز تو بعد از آن چادر نماز را به سرت کن مقنعه را به صورت زن در کنار بی‌بی به نماز بایست الله اکبر دائی مجید رفت خورشید آورد الله...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -شب زدگان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
و بالیل افلا نعقلون در شب به دیده بیدار در شب به دیده عاقل در شب به دیده عاشق بنگر، عزیز شب آلوده در شب که موج موج سیاهی همراه با شهادت خورشید قربانی هدایت خلق از فجر تا غروب قربانی طلوع نور از بستر تباه سیاهی‌ها بر مهد خاک سفره گسترده و ز بام روستای کوچک ما تا بام افلاک رنگ سیاه چون دل دیو کینه جو و آنجا به اوج خانه خورشید ستاره‌ها چون کرمهای شب تاب سوسو می‌زنند تعقل نمی‌کنید خوب آرمیده‌اید به پهنای دشت شب آسوده گشته‌اید زفکر شب دراز اما دریغ کاین شب...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -شهیدان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تقدیم به همه شهدای گلگون کفن راه حق و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون. شهیدان لاله‌های سرخ در دشت پر از خار شهیدان آیه‌های نور در قعر شبی بی‌نور شهیدان حامیان عشق در شهری زغم گلرنگ شهیدان نامه‌هایی، یا که نه آیه‌هایی از سپاه صبح در قلب سیاه شب که با شمشیر خون افشان هزاران خانه‌های شام را ویرانه می‌سازند شهیدان آتشین پیغام، در سردی هر ایام شهیدان شمع شهیدان بلبلان عشق شهیدان یاوران راستین دوست و اینها آیه‌های پاکی و خوبی و اینها شاهد...